نحوه شکلگیری
جمعیت فدائیان اسلام با صدور اعلامیه موسوم به «دین و انتقام» و همزمان با ترور کسروی در سال ۱۳۲۴ش اعلام موجودیت کرد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ما زندهایم و خدای منتقم، بیدار. خونهای بیچارگان از سرانگشت خودخواهان شهوتران که هر یک به نام و رنگی، پشت پردههای سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی خزیدهاند، سالیان درازی است فرو میریزد، و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش میسپارد و دیگر یارانش عبرت نمیگیرند
انتشار کتابهای کسروی خصوصا کتاب شیعهگری وی که اعتقادات شیعه را به چالش کشیده بود، موجی از نگرانی در میان حوزههای علمیه و مردم متدین به وجود آورد. نواب صفوی که مشغول تحصیل در حوزه علمیه نجف بود، کتابهای کسروی را مطالعه میکند و غیرت دینی وی به جوش آمده، با مشورت بعضی از علمای نجف عازم ایران میشود. بر اساس برخی منابع، ۱۳ دینار از مخارج سفر او را سید اسدالله مدنی، دو دینار را آیتالله خوئی و پنجاه تومان را هم یکی از علمای نجف پرداخت کردند.
نواب پس از ورود به ایران و سخنرانی در آبادان، عازم تهران میشود و پس از چند بار مباحثه با کسروی، به این نتیجه میرسد که کسروی حاضر به پذیرش اشتباههای خود نیست. از این رو تصمیم میگیرد کسروی را از میان بردارد. کسروی به اتهام سوزاندن و پارهکردن قرآن و ادعیه، توهین به پیامبر(ص)، جسارت به امام صادق(ع)، تأسیس مذهبی به نام پاکدینی و ادعای برانگیختگی (پیغمبری)، توسط سید حسین امامی در اردیبهشت ۱۳۲۴ش کشته میشود
قتل کسروی موجب خرسندی و حمایت عموم مردم و علما شد. همزمان با قتل کسروی، آیتالله حسین قمی ضمن تلگراف فوری، آزادی متهمان را درخواست کرد. او در تلگراف خود نوشته بود: «آقای رئیس الوزرا طول توقیف متهمین به قتل کسروی موجب بسی نگرانی، انتظار استخلاص فوری آنها را داریم.» سید حسین قمی در پاسخ به سوال فرستاده دولت ایران درباره دستور قتل کسروی گفت: «عمل آنها مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته، زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه جسارت و هتاکی کند، قتلش واجب و خونش هدر است.» در این مقطع زمانی، حاج آقا حسین قمی پس از وفات سید ابوالحسن اصفهانی و تا زمان درگذشت خود، مرجعیت تامه را به مدت سه ماه به عهده داشت. بعد از قتل کسروی، فدائیان محبوبیت و شهرت خاصی پیدا کردند. نواب نیز با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانیهای پرحرارت، مردم را به مبارزه با مظاهر بیدینی فرا میخواند.
ارتباط فدائیان با مرجعیت
خلیل طهماسبی، سیدمجتبی نواب صفوی، سیدعبدالحسین واحدی
کادرهای اصلی و رهبریت فدائیان، طلبه بودند و حرکت فدائیان ماهیت طلبگی-انقلابی داشت. فدائیان در عین وابستگی به مرجعیت، به نوعی در عمل مستقل میاندیشیدند و طبعاً بر این باور بودند که اگر مرجعیت به لحاظ محدودیتهای خود نمیتواند کار انقلابی بکند، دلیلی ندارد که طلاب هم ساکت باشند. فدائیان تا پیش از همهگیرشدن مرجعیت آیت الله بروجردی مورد حمایت برخی مراجع قم از جمله آیت الله محمدتقی خوانساری و آیت الله صدر بودند. آیت الله بروجردی در ابتدا به حمایت از فدائیان پرداخت و حتی از طریق سیدحسین بُدَلا که جزو شورای استفتای ایشان بود، به فدائیان کمک مالی میکرد، اما از ۱۳۲۹ به بعد به فدائیان بدبین شد و فدائیان نیز با ایشان از در اختلاف درآمدند. پس از سخنان آیتالله بروجردی علیه فدائیان در ابتدای درس خارج خود در خرداد ۱۳۲۹ش، در ۱۴ خرداد همان سال گروهی از طلاب طرفدار آیتالله، با طلاب طرفدار فدائیان در مدرسه فیضیه درگیرشدند، و در نتیجه سید عبدالحسین واحدی، سیدهاشم حسینی، شیخ فضلالله محلاتی، و تعدادی دیگر از طلاب طرفدار فدائیان، مجروح شدند. این ماجرا باعث شد نفوذ فدائیان در قم کاسته شده، و تعدادی از طلاب طرفد ار فدائیان از قم به تهران بروند.
دستگیری و شهادت نواب صفوی
دستگیری نواب صفوی در آذر ۱۳۳۴ش
پس از جنگ جهانی دوم بین دو قدرت عمده پیروز، یعنی آمریکا و شوروی، رقابتهای سیاسی که به جنگ سرد مشهور شد شدت یافت. جنگ سرد باعث به وجود آمدن بلوکها و پیمانهای نظامی مختلف گردید. یکی از این پیمانها، پیمان بغداد بود که در سال ۱۹۵۵م با تشویق آمریکا و انگلیس، بین عراق و ترکیه منعقد گردید. هدف از این پیمان، ایجاد یک سیستم دفاعی در مقابل شوروی بود. انگلستان، پاکستان و ایران در همان سال رسما به پیمان بغداد پیوستند. آمریکا نیز به عنوان عضو ناظر در اجلاسیههای این سازمان شرکت میکرد. فدائیان با عضویت ایران در این سازمان مخالفت کرده و هنگامی که با بیاعتنایی دولت مواجه شدند، تصمیم گرفتند نخست وزیر، حسین علاء را، از میان بردارند. نواب معتقد بود قبول این پیمان به معنی حضور و رواج فرهنگی آمریکایی در کشور اسلامی ایران است، و این عمل محاربه با خدا و اسلام است، حرب مستقیم با یک ملت مسلمان است، اینجا دیگر دفاع واجب است. به هر قیمتی شده نباید بگذاریم این پیمان منعقد شود. علاء چون در نوک پیکان تهاجم به اسلام و قرآن و ملت مسلمان ایران قرار گرفته است مهدورالدم است.
فدائیان اسلام حسین علاء را در آستانه سفر به بغداد، در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ش توسط مظفر ذوالقدر ترور میکنند. اما علاء جان به در میبرد و ذوالقدر دستگیر میشود. به دنبال این ماجرا، در آذر همان سال نواب صفوی به همراه چندتن از اعضای اصلی فدائیان دستگیر شده و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم میشوند. حکم دادگاه در سحرگاه ۲۷ دی ۱۳۳۴ش به اجرا در آمده، و نواب صفوی به همراه مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی و محمد واحدی به شهادت میرسند.
امتياز : 4 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
نوشته شده در پنجشنبه 4 / 12 / 1401ساعت 14:50 توسط irazy | تعداد بازديد : 320 | لينك ثابت
نحوه شکلگیری
جمعیت فدائیان اسلام با صدور اعلامیه موسوم به «دین و انتقام» و همزمان با ترور کسروی در سال ۱۳۲۴ش اعلام موجودیت کرد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ما زندهایم و خدای منتقم، بیدار. خونهای بیچارگان از سرانگشت خودخواهان شهوتران که هر یک به نام و رنگی، پشت پردههای سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی خزیدهاند، سالیان درازی است فرو میریزد، و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش میسپارد و دیگر یارانش عبرت نمیگیرند
انتشار کتابهای کسروی خصوصا کتاب شیعهگری وی که اعتقادات شیعه را به چالش کشیده بود، موجی از نگرانی در میان حوزههای علمیه و مردم متدین به وجود آورد. نواب صفوی که مشغول تحصیل در حوزه علمیه نجف بود، کتابهای کسروی را مطالعه میکند و غیرت دینی وی به جوش آمده، با مشورت بعضی از علمای نجف عازم ایران میشود. بر اساس برخی منابع، ۱۳ دینار از مخارج سفر او را سید اسدالله مدنی، دو دینار را آیتالله خوئی و پنجاه تومان را هم یکی از علمای نجف پرداخت کردند.
نواب پس از ورود به ایران و سخنرانی در آبادان، عازم تهران میشود و پس از چند بار مباحثه با کسروی، به این نتیجه میرسد که کسروی حاضر به پذیرش اشتباههای خود نیست. از این رو تصمیم میگیرد کسروی را از میان بردارد. کسروی به اتهام سوزاندن و پارهکردن قرآن و ادعیه، توهین به پیامبر(ص)، جسارت به امام صادق(ع)، تأسیس مذهبی به نام پاکدینی و ادعای برانگیختگی (پیغمبری)، توسط سید حسین امامی در اردیبهشت ۱۳۲۴ش کشته میشود
قتل کسروی موجب خرسندی و حمایت عموم مردم و علما شد. همزمان با قتل کسروی، آیتالله حسین قمی ضمن تلگراف فوری، آزادی متهمان را درخواست کرد. او در تلگراف خود نوشته بود: «آقای رئیس الوزرا طول توقیف متهمین به قتل کسروی موجب بسی نگرانی، انتظار استخلاص فوری آنها را داریم.» سید حسین قمی در پاسخ به سوال فرستاده دولت ایران درباره دستور قتل کسروی گفت: «عمل آنها مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته، زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه جسارت و هتاکی کند، قتلش واجب و خونش هدر است.» در این مقطع زمانی، حاج آقا حسین قمی پس از وفات سید ابوالحسن اصفهانی و تا زمان درگذشت خود، مرجعیت تامه را به مدت سه ماه به عهده داشت. بعد از قتل کسروی، فدائیان محبوبیت و شهرت خاصی پیدا کردند. نواب نیز با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانیهای پرحرارت، مردم را به مبارزه با مظاهر بیدینی فرا میخواند.
ارتباط فدائیان با مرجعیت
خلیل طهماسبی، سیدمجتبی نواب صفوی، سیدعبدالحسین واحدی
کادرهای اصلی و رهبریت فدائیان، طلبه بودند و حرکت فدائیان ماهیت طلبگی-انقلابی داشت. فدائیان در عین وابستگی به مرجعیت، به نوعی در عمل مستقل میاندیشیدند و طبعاً بر این باور بودند که اگر مرجعیت به لحاظ محدودیتهای خود نمیتواند کار انقلابی بکند، دلیلی ندارد که طلاب هم ساکت باشند. فدائیان تا پیش از همهگیرشدن مرجعیت آیت الله بروجردی مورد حمایت برخی مراجع قم از جمله آیت الله محمدتقی خوانساری و آیت الله صدر بودند. آیت الله بروجردی در ابتدا به حمایت از فدائیان پرداخت و حتی از طریق سیدحسین بُدَلا که جزو
امتياز : 4 |
نظر شما : 1 2
3 4
5 6
نوشته شده در پنجشنبه 4 / 12 / 1401ساعت 14:48 توسط irazy | تعداد بازديد : 328 | لينك ثابت
صفحه قبل 1 صفحه بعد